پرسش :

آیا قبل از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام)، دو سوم مردم جهان کشته می شوند؟


پاسخ :
از جمله چیزهایی که به عنوان علایم ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مطرح است و در روایات به آنها اشاره شده این است که دو سوم مردم جهان از بین میروند، البته این قطعاً از علائم حتمیه نیست که باید حتما واقع شود و شاید هم خداوند عنایتی کرده و چنین نشده است، ولی با وضع مسابقه تسلیحاتی که امروز در جهان وجود دارد و با توجه به اینکه هر روز احتمال جنگ جهانی، آن هم با سلاحهای اتمی می رود، احتمال وقوع چنین کشتار جمعی قریب الوقوع بوده و ممکن است واقع بشود. اینک به بعضی از این نوع روایات اشاره می کنیم :

1- امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «لاَ یَخْرُجُ اَلْمَهْدِیُّ حَتَّى یُقْتَلَ ثُلُثٌ وَ یَمُوتَ ثُلُثٌ وَ یَبْقَى ثُلُثٌ؛ حضرت مهدی قیام نمی کند، مگر زمانی که یک سوم مردم کشته شوند و یک سوم دیگر بمیرند و یک سوم باقی بمانند   (1)

2- امام امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «بَیْنَ یَدَیِ اَلْقَائِمِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْیَضُ وَ جَرَادٌ فِی حِینِهِ وَ جَرَادٌ فِی غَیْرِ حِینِهِ أَحْمَرُ کَأَلْوَانِ اَلدَّمِ فَأَمَّا اَلْمَوْتُ اَلْأَحْمَرُ فَالسَّیْفُ وَ أَمَّا اَلْمَوْتُ اَلْأَبْیَضُ فَالطَّاعُونُ؛ نزدیک ظهور حضرت مهدی مرگ سرخ و مرگ سفید و ملخ در غیر زمانش می باشد که مانند رنگ خون است و اما مرگ سرخ مرگ با شمشیر است و مرگ سفید بیماری (همه گیر) طاعون است«.  (2)
(مرگ با شمشیر کنایه از جنگ است که به صورت عمومی واقع می شود که یک سوم مردم را درکام خود فرو می برد (.

3- امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «لاَ یَکُونُ هَذَا اَلْأَمْرُ حَتَّى یَذْهَبَ ثُلُثَا اَلنَّاسِ فَقِیلَ لَهُ فَإِذَا ذَهَبَ ثُلُثَا اَلنَّاسِ فَمَا یَبْقَى فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَ مَا تَرْضَوْنَ أَنْ تَکُونُوا اَلثُّلُثَ اَلْبَاقِیَ؛ این امر (قیام حضرت مهدی علیه السلام) واقع نمی شود تا آنکه دو سوم مردم بروند (کشته شوند). به حضرت عرض شد اگر دو ثلث مردم بروند پس چه کسی باقی می ماند؟ حضرت فرمودند: شما دوست ندارید که از آن ثلث باقی مانده باشید.(3)

چنانکه ملاحظه می کنید در این روایات و مشابه آنها به کشته شدن دو سوم مردم جهان قبل از ظهور تصریح شده است، اما اینکه این امر قطعاً واقع می شود یا اینکه بداء حاصل می شود، علمش نزد خداست .

پی‌نوشت‌ها:
1. عقدالدرر، ص 96
2. همان ، ص 98، فصل اول از باب چهارم
3. بحار الانوار، ج 52، ص 207